سلام خدای مهربونم ! میگم اگه این دل نمی گرفت و نمی شکست کارش چی بود ؟! خدایا ببخش منو که به خودم ظلم کردم . چندین سال در حق خودم ظلم کردم بدون اینکه بفهمم. اما شکر و بازم شکر که دستمو گرفتی و دارمت و فهمیدم اشتباه می کردم. خداجونم ، نمی دونم چی بگم اما میگم خیلی دوستت دارم . متشکرم که هوامو داری ؛ ممنونم که هر دفعه اومدم در خونت رو زدم با آغوش باز منو پذیرفتی . هیچکی اندازه تو منو دوست نداره و هیچکی مثل تو منو نمی فهمه ، راستش دارم کم کم غریب میشم بین دوستام ، بین خانوادم و ... اما عوضش تو رو دارم تو واسه من کافی هستی . باید غریب بشی تا قریب بشی یعنی باید دور بشی تا نزدیک بشی . اونایی که حال منو می فهمن می فهمن چی دارم میگم . اوناییم که نمی دونن چی دارم میگم دعا میکنم به حال من دچار بشن تا بفهمن. خدا جانشین تمام نداشته های من است . فدای غربتت بشم که بین بنده هاتم مظلوم و غریبی . ما که نمک نشناسیم و قدر نمی دونیم تازه یه چیزیم طلبکاریم ازت. خدایا ببخشمون . خدا خیر بده بنده هاتو که دلمو میشکنن . اونا میشکنن میارم پیشت دوباره میسازیش باز دوباره .... ولی لذتی داره با دل شکسته بیام پیشت و همیشه واسه اونی که دلمو شکسته دعا کردم. خدایا کمک کن بنده تو بشم . توفیق بندگیتو از من نگیر لطفا. قربون خودت و بنده های خوبت [ چهارشنبه 92/4/26 ] [ 9:21 صبح ] [ زهرا ]
|
|
|